عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



نویسنده : کیخسرو یاسین پور
تاریخ : یک شنبه 30 دی 1403
خدایا ما بد کرداریم ، تو از ما درگذر .
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : کیخسرو یاسین پور
تاریخ : جمعه 29 دی 1403
سلام خدا و سلام خلق خدا بر روح بلند شهیدان .
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : کیخسرو یاسین پور
تاریخ : جمعه 28 دی 1403
زبان فارسی ، جان جسم ایران است .
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : کیخسرو یاسین پور
تاریخ : پنج شنبه 27 دی 1403
سلام خدا و خلقش بر علی علیه السلام ، سلام خدا و خلقش بر زینب علیها السلام .
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : کیخسرو یاسین پور
تاریخ : دو شنبه 24 دی 1403
بسمه تعالی عنوان مطلب : شمه‌ای از هنر اندیشی ‎های بشر و پیش درآمدی بر هنر ابراهیمی نگارنده مطلب : رضا مهریزی ( کارشناس ارشد ایرانشناسی) متن مطلب : پیش از آن‌که وارد اندیشیدن به چیستی و چونی هنر که ما آن را هنر اندیشی می نامیم ( و البته می توان نام فلسفه هنر را هم بر آن گذاشت ، ولی به دلیل معنای خاص و یونانی فلسفه، همان هنراندیشی را بکار می بریم) از دیر باز در تمدن های مختلف کم و بیش و به شیوه های گوناگون وجود داشته است که در این مقاله به آنها می پردازیم . پیش از وارد شدن به بحث اصلی و بررسی سیر هنر اندیشی لاجرم باید تعریفی از هنر ارائه داد. هنر عبارت است از :«آفرینش کردن و ایجاد نمودن چیزهایی راز آمیز و زیبا که دلنوازی و روح افزایی فراتر از امور معمول در زندگی بشر دارد و موجب تحریک عواطف و کاستن از خشکی و خشونت زندگی هر روزه می شود و انسان را ، هر چند کوتاه ، در نشئه ای ورای زندگی روزمره ، در حالتی راز آمیز ، لطیف و مینوی قرار می دهد و از این رهگذر موجب انبساط نفس و سعه روحی و اشتداد وجودی و فرازمندی انسان می شود.» در اینجا نگاهی به سیر تاریخی فلسفه هنر در چهار تمدن اصلی و محوری تاریخ ، یعنی تمدن ایران هخامنشی، تمدن یونان و روم باستان، تمدن اسلام و ایران و تمدن غرب مدرن، می اندازیم. ۱)هنر اندیشی در تمدن ایران هخامنشی : هنر اندیشی در تمدن ایران هخامنشی ( تمدن ایران هخامنشی ، نخستین تمدن بزرگ و دامنه دار تاریخ است که مظهر اسم جمالی ابتدایی حق تعالی می باشد و محورش ثنویت لاهوت گراست و بیشتر به دنبال ایجاد نمایی در اقلیم درون گوهر است ) چندان مدون و منظم و مهمتر از اینها مستقل نبود بلکه در ذیل و ظل اندیشه های سه فرزانه ایران باستان ؛ یعنی : زرتشت پیامبر ، هوشتانه مغ و جاماسب حکیم قرار داشت. اگر بخواهیم دو شاخصه مهم اندیشه سه فرزانه مزبور که در هنر هخامنشی موثر بوده است را بیان کنیم یکی اندیشه ضد بت پرستی و لاهوت گرایی است و دیگری اندیشه نادرست بودن خدامانندگی انسان(یعنی ممنوعیت اینکه انسان کارهایی بکند که خدا می کند ) می باشد. از همین روست که در هنر هخامنشی اثری از مجسمه سازی وجود ندارد و آنچه هست نقش برجسته است. همچنین هنر هخامنشی که بیشتر در معماری جلوه گرست هنری ترکیب گراست که هنر اقوام دیگر را می آمیزد و با صورتی خاص ایرانی آنها را عرضه می کند ، اگرچه هنر فرش بافی که نقش و نگاری از آسمان را در زمین باز می تاباند ، در تمدن ایران هخامنشی رونق داشته است.(فرش پازیریک بهترین نمونه رونق این هنر در آن زمان است).از ویژگی های هنر این دوره کاربردی بودن آن و دور از بطالت و بیهودگی آن می باشد به هر روی از آنجا که تمدن ایران هخامنشی تمدنی دین مدار بود ، لذا جای چندانی برای هنر اندیشی و هنر اندیشان مستقل نبود. ۲)هنر اندیشی در تمدن یونان و روم باستان : برای آگاهی یافتن از فلسفه و حکمت هنر در تمدن یونان و روم باستان ( تمدت یونان و روم باستان دومین تمدن بزرگ و دامنه دار تاریخ است که مظهر اسم جلالی ابتدایی حق تعالی است و محورش کاسموس ناسوت گراست و بیشتر در پی ایجاد نمایی در اقلیم برون گوهر است ) باید به سراغ دو چهره و چکاد فکری و فرهنگی آن یعنی ارسطو و افلاطون رفت . آنها هر دو اعتقاد داشتند که هنر چیزی نیست جز تقلید یا محاکات از واقعیت .البته از آنجا که هر دو فیلسوف نظرات متفاوتى درباره واقعیت داشتند لذا تلقی آنان از محاکات و تقلید نیز تفاوت دارد . از نظر افلاطون هنر از عالمی تقلید مى کند که، از واقعیت اصیل ، که همان عالم مُثُل است ، دور افتاده است. ( افلاطون معتقد بود که عالم مادى، رونوشت ناقصى از عالم مُثُل است و چون هنر نیز خود رونوشت و تقلید ناقصى از عالم مادی است پس هنر از حقیقتِ اصیل ، دور افتاده تر شده است). ارسطو گرچه معتقد است که هنر تقلید و رونوشتی از اصل است اما در عین حال این تقلید را فرایندی ارجمند می دانست که تلاش مى کند رفتار عمومى و کلی بشر ، نه رفتار فردی و جزیی ، را تقلید کند. از نظر ارسطو ، هنرمند تماشاگر را به نزدیکی و توجه و کنجکاوی به واقعیت های پیرامونش بر می انگیزد . به دلیل اینکه تمدن یونان و روم باستان مظهر اسم جلالی ابتدایی حق بود و در پی ایجاد نمایی در اقلیم برون گوهر ، انواع هنر ؛ از قبیل : شعر ، نمایش و نمایشنامه نویسی ، مجسمه سازی ، معماری و بسیاری از انواع هنر در آن رواج و پویایی داشت . ۳)هنر اندیشی در تمدن اسلام و ایران : هنر اندیشی در تمدن اسلام و ایران، ( تمدن اسلام و ایران که سومین تمدن بزرگ و دامنه دار تاریخ است و مظهر اسم جمالی پیش آمده حق تعالی است و محورش وحی قرآنی است و بیشتر به دنبال ایجاد نمایی در اقلیم درون گوهر ) به دلیل دین مدار بودن آن، شباهت زیادی به تمدن ایران هخامنشی دارد. ( به ویژه در مساله ممنوعیت خداماننده شدن) متاسفانه در این دوره اندیشمندان اسلامی کتاب ویژه ای در باب فلسفه هنر، تالیف نکرده اند. و مباحث مربوط به فلسفه هنر کم و بیش در جای جای آثار ایشان پراکنده است. مثلا بحث از چیستی زیبایی در مباحث مربوط به صفات کمالیّه و جمالیّه خداوند مطرح می‌شود و بحث از شعر و زیبای‌های ادبی در مبحث صناعات خمس مطرح می‌شود . گرچه متفکران مسلمان تا حدودی به بسط نظریات یونانیان ، به ویژه نظریه تقلید یا محاکات که شاخصه هنر اندیشی ارسطو و افلاطون است ، نیز پرداختند ؛ اما حقیقت امر آن است که در تمدن اسلام و ایران آنچه سایه افکن بر جزء جزء اجزای جامعه بود فقه بود نه فکر . در واقع عرصه هنر بجای اینکه در اختیار اصحاب فکر و فلسفه قرار گیرد ، به مانند اکثر عرصه های دیگر ، در اختیار فقیهان بود و این خود از عوامل اصلی نبود هنر اندیشی جدی در تمدن اسلام و ایران بود ( همانطور که در تمدن دینی ایران هخامنشی نیز همین اتفاق افتاد ). از این روست که در تمدن اسلام و ایران هنر اندیشی و به تبع آن هنر با محدودیت ها و مضیقه های زیادی روبه رو بود و همچنان هست و هنرهایی مثل مجسمه سازی ، نقاشی و صورتگری به دلیل آنکه مستلزم نوعی خدامانندگی و دخالت در کار خدا تعبیر می شد مطرود بود و هنرهایی چون موسیقی نیز به چون آن را موجب غفلت و از مصادیق لهو و لعب می شمردند مهجور بود و این از ضعفهای انکارناپذیر تمدن اسلام و ایران است ؛ از معدود هنرهایی که در تمدن اسلام و ایران نضج گرفت شعر و معماری بود و نمی توان انکار کرد شعر و معماری در تمدن اسلام و ایران به اوج و چکادی کم مثل و مانند رسید . در پایان ناگفته نماند که در اندیشه شماری از فیلسوفان و عارفان مسلمان عالم خیال و نقش آن در شکل گیری هنر مورد توجه قرار گرفت که آن را به نوعی از ابتکارات مسلمانان می توان برشمرد . ۴)هنر اندیشی در تمدن غرب مدرن: در تمدن غرب مدرن ( که چهارمین تمدن بزرگ و دامنه دار تاریخ است و مظهر اسم جلالی پیش آمده حق تعالی می باشد و محورش اومانیسم است و بیشتر در پی ایجاد نماییدراقلیم برون گوهر است ) ژرف اندیشی و تعمق در هنر و تفلسف هنری اوج زیادی یافت و اندیشمندان زیادی بدان توجه نموده و نظر پرداختند که ما در اینجا به نظرات پنج چهره مهم در فلسفه هنر مدرن اشارت می نماییم . کانت اولین فیلسوف مدرنی است که به ژرف اندیشی در هنر و زیبایی پرداخت و نخستین اقدامش جداسازی هنر از گستره اخلاق و علم بود ، پروژه اصلی کانت جداسازی گستره ها از یکدیگر است چرا که او معتقد است که هر گستره ای دارای حقیقت خاص خویش است . کانت ارزش یک اثر هنری را ‌تنها بر زیبایی استوار نمی‌دید بلکه آن را وسیله‌ای برای رسیدن به زیبایی‌شناختی هم می‌دانست. کانت برای سنجش اثر هنری میان زیبا بودن و والا بودن ، تفاوت می نهاد بدین ترتیب که زیبا بودن بر ادراک حسی کرانمند و تخته بند زمان و مکان پای دارد ، اما والا بودن بر احساس متعالی بی کرانگی جای دارد .به اعتقاد کانت زیبایی اعم از اینکه طبیعی یا هنری باشد لذت خاصی را در انسان به وجود می‌آورد. از این رو وی میان زیبایی و لذت ، پیوستی استوار می بیند . دیگر فیلسوف شاخصی که به هنر اندیشی در غرب مدرن پرداخت هگل آلمانی بود . به نظر هگل فلسفه هنر از حقیقت واحدی ناشی می شود که همان گسترش جان در جهان است. او معتقد بود که اثر هنری همانند یک شیء طبیعی واقعیتی مادی دارد ولیک علاوه بر آن ، در آن از آگاهی و معنا نیز نشانی هاست . هگل گمان دارد آثار هنری از هر نوعی که باشند به اندازه های مختلف از یک سو از تجلی جان در ماده سخن می گویند و از سویی دیگر ، گشایش و رهایش جان را از ماده ، به نسبت های متفاوت ، نمایان می سازند. به نظر هگل در تاریخ هنر سه مرحله متمایز می توان تشخیص داد: هنر نمادین (سمبولیک)؛ هنر فاخر ِباستانی (کلاسیک) و هنر تخیلی –عاشقانه (رمانتیک). هر یک از این خان‌های سه گانه نمودار درجاتی از تجلی جان در ماده است که هر یک با یکی از هنرهای خاص شناخته می شود: معماری بیشتر با مرحله سمبولیک ، مجسمه سازی بیشتر با مرحله کلاسیک، و شعر بیشتر با مرحله رمانتیک واقعیت می یابند . شوپنهاور فیلسوف دیگری است که راجع به هنر ، نظراتی بدیع دارد ؛ وی که معتقد است "جهان همچون اراده و بازنمود " است ، ریشه تمام شرهای بشر را در تبعیت از اراده می داند و یکی از راه های گریز از شر تبعیت اراده را ژرف اندیشی هنری - خواه گماردن اندیشه بر اشیای طبیعی باشد خواه آثار هنری - قلمداد می کند . شوپنهاور بر این باور است که آدمی با ژرف اندیشی هنری از تبعیت اراده یا شهوت بر می گذرد و به سوژه فارغ از اراده شناخت بدل می شود که دیگر در پی نسبت ها بر اساس اصل جهت کافی نیست بلکه آرام می گیرد و در ژرف اندیشی درباره ابژه ای که به وی عرضه شده جدا از پیوند آن با هر ابژه دیگر غرق می شود . دیگر متفکر مدرن هنر اندیش بندتو کروچه ایتالیایی است . کروچه بر این باور بود که تمام فعالیت های انسان به سوی چهار آرمان و مفهوم محض ، پیش می رود: زیبایی ، حقیقت ، سودمندی و نیکی . که همین آرمان ها جنبه های مختلف آگاهی آدمی را ترسیم کرده و به شکوفایی می رسانند. کروچه اندیشه اش در باب هنر را در ایده «شهود»فشرده می کند. شهود نزد کروچه عین درک زیبایی است؛ و با این پیش فرض که زیبایی در ذات اشیا خارجی پنهان نبوده بلکه جای در جان انسان دارد و طبعا برای کسی که قادر به کشف زیبایی باشد آن را جا به جا می یابد. کروچه در تبیین نظریه اش از طریق سلبی وارد می شود و بیان می کند که هنر چه چیزهایی نیست . وی معتقد بود که: ۱- هنر را نباید در حلقه تنگ تناسبات مادی و فیزیکی و صوری محصور کرد. ۲- هنر نباید سودمند و مفید باشد. ۳- هنر نباید اخلاقی باشد. ۴- هنر نباید منطقی و مفهومی و زاییده شناخت بشر باشد. پنجمین انديشمند مهمی که در غرب مدرن ، به هنر اندیشی پرداخت مارتین هایدگر است ؛ هایدگر ابتدا رویکرد آدمی به هنر را به هنر ابزاری و هنر غیر ابزاری تقسیم کرد و سپس رویکرد ابزاری به هنر را هنر زیبایی زا و لذت آفرین که درخور نمایشگاه ها و گالری هاست معرفی کرد و سپس رویکرد غیر ابزاری به هنر را هنری دانست که به انکشاف وجود و کنار زدن پرده از روی حقیقت و وجود مشغول است ، برشمرد . هایدگر همچنین معتقد است تمام هنرهای غیر ابزاری اعم از موسیقی و معماری و نقاشی نوعی شعر می باشد و لذا ریشه در زبان دارند که خود زبان نیز کارش انکشاف حقیقت و پرده برداری از روی وجود است و در نهایت راهی است برای رهایی از سیطره مدرنیسم . هنر اندیشی در تمدن غرب مدرن رونق فراوان و شکوفایی با شکوهی داشت و به تبع آن هنر نیز در این تمدن به اوج رسید و به یکی از نقاط قوت و قوه برتری غرب بدل شد . ۵)هنر ابراهیمی ؛ هنر متداول در تمدن مدرن اسلام و ایران : حال که شمه ای از هنر اندیشی های بشر را نشان دادیم. بهتر است سراغ خودمان در تمدن مدرن اسلام و ایران بیاییم .( تمدن مدرن اسلام و ایران که پنجمین تمدن بزرگ و دامنه دار تاریخ است ، خاتم تمدن های بشری و افضل آنهاست و ان شا الله با ظهور آن، جهان روشن می شود ، این تمدن را تمدن اشراق نیز می گویند " و اشرقت الارض بنور ربها آیه ۶۹ سوره زمر " این تمدن به دنبال و در پی ایجاد نمایی هم عرض و هم ارز در اقلیم برون گوهر و اقلیم درون گوهر است ). متاسفانه ما در تمدن متقدم اسلام و ایران و در فلسفه اسلامی به دلیل کم کاری گذشتگان و فضای فقه زده جامعه سنتی ، میراث چشمگیر و قابل توجهی نداریم و لذا نیازمند تامل و تفلسف جدی در عرصه هنر هستیم . به نظر می رسد که برای رونق هنر اندیشی و فلسفه هنر ، چاره ای نیست جز اینکه ابتدا خود را از سنگینی سیطره فقه رها کنیم و فکر را جایگزین فقه گردانیم تا شاید بتوانیم کاری کنیم . ( باید اذعان کرد که حذف هنر از یک تمدن ، با هر بهانه و دستاویزی که باشد ، بسان پاشیدن اسید در صورت یک انسان است که وی را بسیار کریه المنظر می سازد و لذا تمدن بی هنر و یا کم هنر نیز تمدنی زشت و مشمئز کننده و کریه می باشد ) . البته باید هنر را از سیطره فقه نجات بخشید و نه از لوای اسلام . زیرا به نظر می رسد که راه رهایش و گشایش ما توجه به عقلانیت آزاد قرآنی و حتی عقلانیت آزاد ابراهیمی و فروگذاری فقه فرقه ای است؛ جای تعجب و تأسف است که فقه و آیات الاحکام که کمتر از ۹ درصد قرآن را به خود اختصاص داده امروز به ۱۰۰ درصد و حتی هزار درصد قرآن و اسلام تبدیل شده اند و این یکی از عوامل عقب افتادگی مسلمین است). یکی از هنر اندیشی هایی که از دل همین عقلانیت آزاد قرآنی بیرون می آید؛ اندیشه «خدا مانندگی انسان در عین خدا بندگی و خدا بندگی او در عین خدا مانندگی»است؛ («صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ ۱۳۸ سوره بقره : رنگ خدایی بخود بگیرید و چه رنگی بهتر از رنگ خدا و {بگویید} ما تنها او را پرستش می‌کنیم») در مدار این اندیشه انسانِ مسلمانِ مدرن می تواند همانند خدا ( البته به میانجی خیل خیال که این خیل خیال نقطه وصل خیال انسان با خیال خداست و هر آنچه در خیال انسان است را از رهگذر خیال خدا و به دست انسان محقق می سازد که این خود از اسباب تحقق اسمای الهی در هستی است ) به ایجاد نمایی و آفرینشگری بی محدودیت و گسترده در همه عرصه ها و از جمله هنر دست زند و نه تنها دیگر مانعی برای هنرهایی چون مجسمه سازی و صورتگری و موسیقی نیست بلکه هر چه آزادانه تر و جدیدتر و بیشینه تر به ایجاد نمایی هنری دست زند به خدا شبیه تر و نزدیک تر شده است؛ چرا که خدا خود اولین و بزرگترین هنرمند است ( چه مجسمه ساز و چه معمار و چه صورتگر و … چرا که خود فرمود : « هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ ۲۴ سوره حشر : او خداوندی است خالق ، آفریننده ای بی سابقه ، و صورتگری ( بی نظیر ) برای او نامهای نیک است».) گر چه باید توجه داشت که این خداگون شدن به معنای تقلید و محاکات افلاطونی از طبیعت نیست بلکه به معنای آفرینش کاملا بدیع ، نوین و بی سابقه ( همانطور که گفتیم به واسطه خیل خیال که رابط و پیوند دهنده خیال انسان با خیال خداست ) همانند خداوند است زیرا خدا خود نوین ، بی پیشینه و بدیع آفرین است « بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ ۱۰۱ سوره انعام : پدیدآورنده بى‏سابقه و بى‏الگوى آسمان‏ها و زمین است. و البته این خداماننده شدن باید در عین خدا بندگی باشد، یعنی نباید هنرمند بر خلاف و ضدِ ایمان و اخلاق مشترک در ادیان ابراهیمی هنری ایجاد نماید ، چرا که انسان اگر از اصول مشترک ایمانی و اخلاقی در ادیان ابراهیمی فرا رود کرامتش لکه دار و شرافت متعالیش خدشه دار می شود و این خود بر خلاف روح هنر متعالی خواهد بود . بنابراین هنری را که به دنبال بیشترین و بدیع ترین ایجاد نمایی در ساحت هنر ضمن پاسداشت حرمت ایمان و اخلاق مشترک ادیان ابراهیمی است ، را می توان «هنر ابراهیمی»نیز نامید . گرچه تفصیل این بحث، مجالی جدا و وسیع می طلبد ولی در این جا به همین مقدار بسنده می کنیم ، در صورت توفیق در مجالی دیگر بدان خواهیم پرداخت . ان شا الله.
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : کیخسرو یاسین پور
تاریخ : شنبه 23 دی 1403
بسمه تعالی عنوان نوشتار : چه چیز ، شیعه را شیعه کرده است ؟ نویسنده نوشتار : رضا مهریزی متن نوشتار : یادم می آید در جمعی بودیم که هم شیعیان بودند و هم اهل سنت ، هنگام نماز ، اهل سنت فردی را به امامت برگزیدند و پشت سر او اقتدا کرده و نماز گزاردند ولی شیعیان به فرادی نماز خواندند یکی از شیعیان اعتراض کرده که چرا شیعیان همانند اهل سنت یک فرد عادی را به امامت نمی گزینند و به جماعت ، نماز ، نمی گذارند در جواب او گفتم این اساس فلسفه تشکیل شیعه است که به هر کسی اقتدا نمی کند و پشت سر هر کسی نماز نمی خوانند و معتقدند امام باید عادل واقعی نه ظاهرالصلاح الکی باشد امامت جماعت باید به دور از کبیره و صغیره باشد . و هنگام نماز هم جای‌ سجودش از همه پایین تر باشد در واقع امام در حقیقت باید از همه عادل تر و بالاتر باشد ولی در ظاهر نیز باید جایگاه و نحو زندگی و سلوکش از همه پایین تر باشد این فلسفه در نماز جماعت ، در حکومت نیز ساری و جاری است و اساسا این طرز فکر است که شیعه را شیعه کرده است .
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : کیخسرو یاسین پور
تاریخ : شنبه 22 دی 1403
بسمه تعالی عنوان مطلب : نیاز کشور به افزایش سه برابری تعداد پزشکان نویسنده مطلب : حسین رضا تاجیک متن مطلب : متاسفانه در کشور ما فضای جامعه بگونه ای شده است که همه فکر می کنند تعداد پزشکان ما بیشتر از حد استاندارد جهانی و یا حداقل در حد استاندارد جهانی است. اما حقیقت چیز دیگری است. بر اساس استاندارد جهانی، در ازای هر هزار نفر، 3/5 نفر پزشک باید وجود داشته باشد. این آمار در ایران، حدود 1/6 است که ایران ما را در بین ۲۴ کشور خاورمیانه در رتبه 18 قرار داده است و همین مساله کمبود پزشک به ویژه پزشک متخصص، مردم را به خصوص در شهرهای دور از مرکز و نیز روستاها دچار مشکل جدی کرده است. جالب است بدانیم کشور قطر به ازای هر هزار نفر 7/8 نفر پزشک دارد و یا کشور یونان به ازای هر هزار نفر 6/2 پزشک دارد حال این را مقایسه کنید با ایران ما که به ازای هر هزار نفر تنها 1/6 پزشک دارد. تاسف وقتی بیشتر می شود که وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی کار چندانی برای افزایش حداقل سه برابری تعداد پزشکان نمی کند و حتی می توان حدس زد، ایکاش این حدس باطل و اشتباه باشد، این وزارتخانه دوست دارد تا تعداد پزشکان محدود بماند تا به قول معروف بازار پزشکان کساد نشود. این حدس زمانی شاید قوی تر شود که می بینیم با توجه به علاقه مندی بیش از 60 درصدی از داوطلبان کنکور به رشته تجربی و طبیعتا به رشته شاخص تجربی یعنی گروه پزشکی، وزارت بهداشت اقدام شایانی برای افزایش ظرفیت پذیرش در این رشته مورد نیاز مردم نمی کند. به هر روی وضعیت پزشکی و پزشکان کشور و نیز اخلاق پزشکی ما چندان مطلوب نیست و این مساله تا حدی جدی است که صدای گله و شکایت رییس جمهور در هنگام معرفی وزیر بهداشت به مجلس را درآورد. امیدواریم وزارت بهداشت در درجه اول با توجه به نیاز جامعه، به ویژه مردم شهرهای دور از مرکز، به مطلوب شدن سطح پزشکی و افزایش تعداد پزشکان و در درجه دوم با توجه به تقاضای جوانان به تحصیل در رشته پزشکی نسبت به بیشتر شدن تعداد پزشکان به ویژه پزشکان متخصص به حداقل سه برابر وضع فعلی اقدام جدی به عمل آورد و البته در کنار درس و بحث علمی به ترویج اخلاق پزشکی اقدام کند. متاسفانه اخلاق پزشکی روز به روز در حال اضمحلال است و متاسفانه پزشکان طبابت را با تجارت اشتباه گرفته اند و این بر خلاف سنت پزشکان بزرگ در سنت اسلامی و ایرانی ماست برای مثال نقل است که: زکریای رازی همه بیماران به ویژه بیماران فقیر را مورد تفقد و مهربانی قرار می‌داد و از حالشان مرتب جویا شده و به عیادتشان می‌رفت و برای آنها مقرری معین می‌کرد. حال این را مقایسه کنید با وضع اخلاق تعداد زیادی از پزشکان امروزی که حتی حاضر به نصب یک کارتخوان نیز نیستند. به هر روی امیدواریم همانطور که در رشته های مهندسی خوشبختانه کشور ما جزو 5 کشور برتر از نظر تعداد مهندسان شده است. روزی برسد که کشور ما از نظر سلامت و بهداشت و پزشکی نیز، که یک جزو مهم آن تعداد پزشکان است، جزو 5 کشور برتر جهان شود
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مقدمه ای مختصر در مبانی فلسفی روان شناسی اسلامی و آدرس falsaferavanrezamehrizi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 14
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 18
:: باردید دیروز : 17
:: بازدید هفته : 210
:: بازدید ماه : 756
:: بازدید سال : 756
:: بازدید کلی : 777

RSS

Powered By
loxblog.Com